قرار گذاشته بودم هر سال، بین روزای بهار، امروز برام خاص باشه. مثل یه روز خوش شانسی. روزی که از دقیقه‌ی صفر تا بیست و چهارش خوشی باشه و خوشی.

نه چون یه سال بزرگ‌تر میشم. نه چون یه روز به مرگم نزدیک‌تر میشم و نه چون یه روز از عمرم کمتر میشه.

بلکه چون امروز یه نسخه‌ی جدید از منه قبل بوجود میاد و قراره تو سال آینده حسابی آپکرید بشه و گرمی و سردی ببینه. منم که از تغییر حسابی استقبال می‌کنم.

هعی روزگار...حیف شیش سال پیش همین موقع‌ها پام شکست و فهمیدم که چه قدر روز نحسیه. حیف که پارسال همه فراموشش کردن و امسال خودم خرابش کردمD':

آممم. اولین باری نیست که واسش پست می‌ذارم اما اولین باریه که می‌خوام برای خودم مفید باشه.

امسال یه پیشرفتایی داشتم. تو نوشتن رمانم و پرورش ایده‌های جدید، درک کردن خودم و احساساتم، بهبود رابطم با اطرافیانم و البته پسرفت‌هایی هم بود و هست. مدتی به این فکر می‌کردم که شاید خودمو گم کرده باشم، یه روزایی از اهدافم دور بودم و از دستشون دادم و بعضیاشونو رها کردم. در کل هنوز جا دارم که تغییر کنم!

و خلاصه اینکه ~ !HBD to me

.

.

.

پ.ن1: اشکال داره که به جای کیک تولد از خانواده‌ی گرام پیتزا خواستم؟:/

پ.ن2: فکر می‌کنین چیزی خوشمزه‌تر از آب انبه و کیک شکاتی وجود داره؟ درست فکر می‌کنین! پیتزا خوشمزه تره-.-