اسم این مریضی چیه که بیان رو میاری، یه پست چند بندی رو آماده می‌کنی، از قصد رو اون ضربدر گوشه‌ی صفحه می‌زنی و متنو به فنا میدی؟ حالا اگه در طی هفته این کارو هفت هشت بار تکرار کنی اسمش چی میشه؟

این طبیعیه که صد بار قالبتو با گوشی بیاری، برعکسش کنی و به این نتیجه برسی که قالبت با گوشی چقدر زشته و با کامپیوتر چقدر خوشگل تر میشه؟

فرض کن تصمیم گرفتی یه کاری رو انجام ندی و همون لحظه یه نفر بهت بگه نکن. شده بعد از اون به شکل احمقانه‌ای بخوای اون کارو انجام بدم؟ اونم جلوی همون شخص؟؟؟

چرا بعضی وقتا مامانامون مهربون ترین و دوست داشتنی ترین فرشته‌های روی زمین هستن و در عین حال مثل یه غول بی شاخ و دم رفتار می‌کنن؟

به اینکه وقتی به طرف مقابلت نگاه می‌کنی یه لبخند گنده رو لبت باشه، اما از درون بخوای سرشو بکوبی تو دیوار چی میگن؟

تا حالا شده از قصد یه نفرو عصبانی کنی چون فکر می‌کنی تو اون حالت کیوت میشه؟

مشکلی نیست که با یه تیکه چوب ورد وینگاردیوم لویوسا(له ویوسا؟)رو بگی و انتظار داشته باشی بالشت تو هوا معلق بشه؟

شما هم وقتی یه تئوریه خفن یا تحلیل سنگین می‌خونین قیافتون مثل این ایموجی میشه D: یا فقط من اینطوریم؟

اسم این مریضی که برنامه ریزی دقیقی واسه‌ی روز و کارایی که می‌خوای بکنی داری ولی همه‌ی کارا رو قاتی پاتی انجام میدی چیه؟اصلا اسم داره؟

این موضوع طبیعیه که به رفیقت فیلمی که خیلی دوست داشتی رو معرفی کنی و بگی تهت هر شرایطی به نظرش احترام می‌ذاری، اما وقتی تمومش کرد و گفت خوشش نیومد یا متوسط بود بخوای با کامیون از روش رد بشی؟

پیش اومده دستتو گاز بگیری شاید تبدیل به غول بشی؟

به اینکه وقت نداری کتاب بخونی یا پیامای بقیه رو جواب بدی، اما سه ساعت تمام دعوای دو تا آدم غریبه رو زیر یه پست غریب‌تر می‌خونی چی میگن؟

طبیعیه که بخوای پست دارک بنوسی ولی لایت از آب در بیاد؟ برعکسش چطور؟ طبیعیه؟؟؟

اشکالی داره که دارم اینقدر زر زر می‌کنم و الکی دکمه‌های کیبورد رو مصرف می‌کنم؟ اصلا این درسته که به جای جوهر بگم کیبورد یا جمله بندیم بهم ریخته و باید عوضش کنم؟

تا حالا شده فکر کنی کارت از بیمارستان گذشته و باید ببرنت تیمارستان؟

اصلا چرا...؟!

.

.

.

.

*اگر فکر می‌کنید که حال وی خوب نیست کاملا در اشتباهید. وی فقط ررررررد داده، همین و بس!*